هر تشکل و تشکیلاتی و اصولا هرگونه دور هم جمع شدنی، فلسفهای دارد و در بستر پارهای از علت و معلولهای سیاسی و اجتماعی رخ میدهد. در اکثر نقاط دنیا وقتی نام حزب یا تشکل میآید، ناخودآگاه ترکیبی از گروههای رقیب سیاسی برای کسب قدرت به ذهن تداعی میشود.
به گزارش «آستان»، البته نفس اجتماع و گرد هم آمدن خصوصا زمانی که در راستای اهداف الهی و انسانی باشد، بسیار پسندیده است و حتی میتوان گفت که انقلاب اسلامی ایران هم محصول همین دور هم جمع شدنها و وحدتهاست.
این مسأله تا بدانجا اهمیت دارد که حضرت امام خمینی (س) به نیروهای متدین فرمودند: «دور هم جمع شوید ولو به بهانه یک چای خوردن». نام دیگر این این دورهم جمع شدنها، «تشکل» است.
بطور کلی، دو نوع تشکیلات داریم با دو هدف متفاوت. یکی صرفاً اجتماعاتی است برای حفظ قدرت یا بدست آوردن آن به هر قیمتی و دیگری برای اصلاح، حاکمیت ارزشها و آرمانهای مقدس دینی. البته مجرای حاکمیت ارزشها و اصلاح امور و اهداف پسندیده الهی هم قطعا تشکیل حکومت الهی و حفظ و تقویت آن است. لیکن اینجا هدف اصلی بدست گرفتن قدرت نیست بلکه قدرت وسیله و ابزاریست برای تحقق اهداف والاتر مثل عدالت و ارزشهایی نظیر آن.
قبل از انقلاب به شکل مختصری شاهد شکلگیری اجتماعات و گروههای اسلامی رسمی بودیم که با توجه به شرایط خاص آن موقع انتظار بیش از آن هم نمیرفت. بعد از انقلاب هم در ابتدا حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد که به عبارتی میتوان آن را پدر تشکلهای انقلابی ایران نامید. پس از آن بود که فصل جدیدی از رویش تشکلها و احزاب آغاز شد. انشعابهای حزبی شروع شد و البته استحالههای فکری و سیاسی درون احزاب به چشم میآمد. الگوبرداری از سبکهای دموکراسی غربی نیز درون برخی احزاب و جریانها رسوخ کرد و ویژگی اصلی برخی احزاب هم کسب قدرت شده بود.
با این حال، همین احزاب بودند که توانستند در سپهر سیاسی ایران نقش موثر و اثرگذاری داشته باشند. احزاب با گرفتن مواضع و جهتگیریهای مهم خود باعث رشد فعالان سیاسی و ثبت نمره مثبتی در کارنامه سیاسی اهل سیاست شدند و فعالیتهای احزاب سیاسی در ایران طی ماههای گذشته که نزدیک به انتخابات میشویم شتاب بیشتری به خود گرفته و اعم از اصولگرا و اصلاحطلب درصدد نقشآفرینی جدی در فرآیند انتخابات مجلس هستند. از این منظر، رصد فعالیتهای احزاب اصلاحطلب و اصولگرا میتواند نقشه راه آنها برای انتخابات مجلس را نمایان کند. از سوی دیگر، این کارنامه وضعیت انسجام و انشقاق دو جریان اصلی کشور در فاصله اندکی مانده به دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نمای کلی از رقابتهای سیاسی را نیز نشان میدهد. احزاب ایرانی تلاش میکنند در انتخابات پیش رو اکثریت کرسیهای بهارستان را در اختیار بگیرند.
حال با توجه به توصیفات ذکر شده در خصوص چرایی و شکلگیری احزاب در جمهوری اسلامی ایران، سوال مهمی مطرح میشود که چرا در برخی از احزاب شاهد جدایی نفرات مهمی از آنها و ورود به حزبهای دیگر یا حتی حزب رقیب هستیم؟ شاید بتوان به این سوال اینگونه جواب داد که با وجود تمایل باطنی نامزدها و فعالان سیاسی و شاید هم به درخواست خودشان این اتفاق رخ داده است که فرد برای به دست آوردن آراء کافی در سبد انتخاباتی خود بخواهد در لیست جریانی باشد که دارای آراء بیشتر مردمی است و این احساس خطر که در لیست حزب خودشان شاید به دلیل رقیب برتر یا نداشتن افکار عمومی بهتر و ترس از پخش شدن آرا باعث شده است که تفکر جدیدی در احزاب مختلف سیاسی نمایان شود.
میتوان نتیجه گرفت که هر نامزد در این روزها به دنبال جذب مخاطب حداکثری خود برای دریافت آراء بیشتر در سبد انتخاباتی خود است؛ بنابراین به شعارها و اسامی جدید همچون گونههایی از اصلاحطلبی، اعتدالگرا، اصولگرای اصلاحطلب، میانهرو روی میآورند. امروز شاهد بروز این مسأله هستیم و اینها اسمهایی است که روی بعضی از نامزدهای احتمالی مجلس گذاشته شده است و شاید با شکلگیری این نوع تفکر بتوان گفت فصل جدیدی در شکلگیری احزاب سیاسی کشور در آستانه انتخابات رقم خورده است.
اینکه چنین اسامی و تشکلهایی تا چه اندازه دوام میآورند و آیا میتوانند کارکردهای یک حزب سیاسی را بروز دهند یا نه؟ این سوالی است که تجربه نشان میدهد جواب مناسبی در فضای فعلی سیاسی کشور ندارد.