به گزارش آستان،حسن بهشتیپور: در ادبیات بین الملل این جمله و بهتر است اینطور گفته میشود که «فرقی نمیکند که جمهوری خواهها روی کار باشند، یا دموکراتها» مدعیان چنین ادعایی بر این باور هستند که در هر شرایطی اصل «منافع آمریکا» است و دقیقا به همین دلیل، هر رییس جمهوری که ساکن کاخ سفید میشود، کاری غیر از تحقق این هدف (منافع آمریکا) ندارد و دقیا به همین دلیل رفتارها و تصمیم گیریهایشان به اقتضادی کاهش مشکلات و افزایش آرامش کشورشات صورت میپذیرد. پس اگر دنبال این هستیم که به تحلیل صحیحی از فضای بین ایران و آمریکا برسیم، باید دید که در آینده چه اتفاق هایی قرار است فی مابین دو کشور رخ دهد.
اگر تحرکات به گونهای رقم بخورد که منافع یکی در تضاد با مطالبات دیگری باشد، قطعا شاهد چالش و تنش خواهیم بود و این حالت، موجب این میشود تا فاصله نه تنها کمتر نشود، بلکه موضع گیریهای دو جانبه ازدیاد هم پیدا کند. البته این را هم در نظر گرفت که با وجود هدف مشترک دموکراتها و جمهوری خواهها که چیزی غیر از تامین منافع ایالات متحده آمریکا نیست، از نظر روشها تفاوتهایی هم داشتهاند.
مثلا جرج بوش اصلا قابل قیاس با اوباما نیست و نسبت به رییس فعلی دولت آمریکا رویردی تهاجمیتر داشت و اوباما اما ترجیحش همیشه بر این بود تا بنا را بر تعامل با گفتوگو کند که باید گفت هم جنگ طلبی بوش و هم تلاش اوباما برای گفتوگو، فقط و فقط یک هدف را دنبال میکرد که چیزی غیر از ارتقای جایگاه ایالات متحده در نظام بین الملل بود تا از این طریق بتوانند امنیت در فضای خارجی و داخلی را به مردم کشورشان به عنوان هدیهای گرانبها بدهند.
با این توضیح و با در نظر گرفتن اینکه چند ماه دیگر و بعد از برگزاری انتخابات ۲۰۱۶ دولت مستقر آمریکا از کاخ سفید کوچ کرده و جای خود را به دولت دونالد ترامپ یا هیلاری کلینتون میدهد، باید مطالعات دقیق و بر اساس واقعیتی داشته باشیم تا بتوانیم مثلا روشهای سیاست خارجی احتمالی ترامپ و کلینتون را به طور دقیق بررسی کنیم تا از این طریق بتوانیم آلترناتیوی موثر برای رفتارهایشان در نظر بگیریم تا بتوانیم به این شکل، آنطور که لازم است، از منافع و داشتههای کشورمان در قبال آمریکاییها که نشان دادهاند، با ما عناد دارند، دفاع کنیم.
پس بنابراین کارشناسی دقیق صورت بگیرد و بدانیم با چه شرایطی روبرو خواهیم شد، آن موقع است که میتوان نتیجه گیری کرد که همزمانی با دولت ترامپ ما را در چه وضعیتی قرار خواهد داد یا کاخ سفید نشینی هیلاری چه تبعات منفی و مثبتی برای ایران میتواند داشته باشد. همچنین باید این را مورد توجه قرار بدهیم که در رابطه جمهوری اسلامی با دولت آتی آمریکا، برجام مهمترین مساله است. اگر ترامپ بتواند به عنوان برنده ۲۰۱۶ عهده دار ریاست دولت ایالات متحده باشد، باید خود را آماده کارزاری دشوار کنیم.
چرا که او به طور آشکار و غیر قابل باوری اعلام با گفتن اینکه «برجام کاغذ پاره است و باید پاره شود» نشان داد که هیچ ابایی از روردرویی با اراده جهانی ندارد. البته شاید این نوع اظهارنظر بیشتر یک بلوف انتخاباتی باشد، چرا که نظام سیاسی_ اجتماعی آمریکا به هیچ کس این اجازه را نخواهد که راحتی کشور را با چالشی بین المللی روبرو کند. اما خانم کلینتون به غیر از واکنش تندی که به آزمایش موشکی جمهوری اسلامی داشت، در مساله برجام به خوبی از توافق هستهای اعلام حمایت کرده است و دقیقا به همین دلیل، اگر قرار بر تمدید سه باره قدرت دموکراتها در ایالات متحده، میتوان به راحتی اینطور نتیچه گیری کرد که ایران و ۱+۵ با کمترین چالشی در راستای تعهد به تعهدات معلوم شده برجام همکاری مسالمت آمیزی باهم خواهند داشت که این امر، هم برای ایران، هم برای آمریکا و البته هم برای نظام بین الملل تبعات مثبتی را به همراه خواهد داشت.
در پایان ذکر این نکته ضروری است، هر دولتی که در ایالات متحده آمریکا روی کار بیاید، بر تصمیم گیران ایران واجب است که هرگونه تعامل و رفتار دو جانبه با آنها را با هوشیاری بالایی انجام دهد تا با استفاده از پتانسیلهای موجود، اجازه داده نشود تا خدشهای هر چند ناچیز به اهداف ما تحمیل شود.
منبع:آستان