Tuesday 19 March 2024| ۱۳: ۵۲ - سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
کد خبر: ۹۳۶۳
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۲
روز اول مهر 1357 منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. انعکاس این خبر با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و دیگر کشورها مواجه شد. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کند حاضر به سکوت و هیچ گونه مصالحه ای نیست.

روز 12 مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس (پاورقی: کوثر: مجموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی (س)؛ ج 1، ص 434) گرفت.

در روز 14 مهر ایشان وارد پاریس شدند و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورین کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند.

ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید. ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه در خاطرات خویش نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود ولی در آخرین لحظه ها نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشت، خطر واکنش تند و غیرقابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند. (پاورقی: قدرت و زندگی: خاطرات رئیس جمهور فرانسه؛ ترجمه محمود طلوعی؛ ص 102)
در مدت اقامت چهار ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهمترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاه های ایشان را در زمینه حکومت اسلامی و هدف های آتی نهضت برای جهانیان بازگو می کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد. (پاورقی: رجوع کنید به: صحیفه امام؛ ج 3، 4، 5، 6.)
دولت شریف امامی دو ماه بیشتر دوام نیاورد. شاه ریاست کابینه را به دولت نظامی « ازهاری» سپرد. کشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیری در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر امریکا و انگلیس درخواست راه حل می کرد اما هیچ یک از طرح های قبلی آنان نتیجه ای دربرنداشت.
راهپیمایی های گسترده و میلیونی در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و دیگر شهرها برگزار شد که به رفراندوم غیر رسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت.

شاپور بختیار؛ یکی از سران جبهه ملی، آخرین مهره امریکا بود که برای تصدی پست نخست وزیری به شاه پیشنهاد شد. پیام های امام خمینی مبنی بر وجوب ادامه مبارزه، طرحهای رژیم را نقش بر آب ساخت. امام خمینی در دی ماه 57 شورای انقلاب را تشکیل داد.

شاه نیز پس از تشکیل شورای سلطنت و اخذ رأی اعتماد برای کابینه بختیار در روز 26 دی ماه از کشور فرار کرد. خبر در شهر تهران و سپس ایران پیچید و مردم در خیابانها به جشن و پایکوبی پرداختند. جلسات مداوم هایزر با مستشاران نظامی امریکا و امرای ارتش شاه نتوانست به بختیار در فائق آمدن بر اعتصاب ها و پایان دادن به قیام مردم کمکی بکند.


پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلی (استقلال همه جانبه)
‏‏

‏‏زمان: 1 مهر 1361 / 5 ذی الحجه 1402‏

‏‏مکان: تهران، جماران‏

‏‏موضوع: تربیت صحیح منشأ استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی است‏

‏‏مناسبت: آغاز سال تحصیلی‏

‏‏مخاطب: رؤسای دانشگاهها، مراکز تربیت معلم، فرهنگیان و دانشگاهیان‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏     اکنون که با تأیید خداوند متعال و توجه خاص بقیة الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ مراکز‏‎ ‎‏آموزش از دبستانها و دبیرستانها گشایش می یابد، و مراکز سرنوشت ساز کشور و‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی به فعالیت بر می خیزند، تذکراتی را که کراراً داده ام، به علت اهمیت‏‎ ‎‏موضوع، شایستۀ تکرار می دانم.‏

‏‏     اینجانب خود را مسئول اسلام و ملت محترم می دانم تا در این امر حیاتی باز تأکید و‏‎ ‎‏پافشاری نمایم. امیدوارم همۀ دست اندرکاران امور تربیتی و آموزشی و تمام دولتمردان‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی و همۀ روشنفکران متعهد و گویندگان و نویسندگان، و بالاخره فرد فرد‏‎ ‎‏ملت ایران که نزد خداوند قهار مسئول هستند، در این امر که در رأس امور است، نه تنها‏‎ ‎‏سهل انگاری و مجامله ننمایند؛ که با جدیت و پشتکار برای هر چه غنیتر و بهتر شدن‏‎ ‎‏اساس آموزش و پرورش اقدام نمایند.‏

‏‏     1ـ باید سعی شود متصدیان امور تربیتی از مرتبۀ ابتدایی تا آخر از اشخاص صالح و‏‎ ‎‏متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی انتخاب شوند؛ افرادی که هیچ گونه گرایش به‏‎ ‎‏مکتبهای انحرافی شرق و غرب نداشته باشند. دانش آموزان عزیز با کمال دقت و بیطرفی‏‎ ‎‏اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند؛ که اگر خدای نکرده در یکی از آنان‏‎ ‎‏انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند. و خود دبیران و معلمین با‏‎ ‎‏هشیاری مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضی از آنان خواستند افکار انحرافی خود‏ را در خلال تدریس به فرزندان میهن اسلامی مان القا کنند، از آنان جلوگیری نمایند؛ و در‏‎ ‎‏صورتی که فایده ای نبخشید با قاطعیت، مطلب را با مسئولان در میان بگذارند. ایران‏‎ ‎‏امروز دیگر تحمل افکار غربزده و شرقزده مشتی خائن را ندارد. ما باید با تمام وجود به‏‎ ‎‏استقلال فرهنگی برسیم؛ که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است.‏‎ ‎‏استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که‏‎ ‎‏نجاتبخش کشور و ملت ما می باشد.‏

‏‏     معلمان عزیز خود بهتر می دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پسر و پدر چه به‏‎ ‎‏روز این کشور و ملت آورده است. به فرهنگ غنی ایران اسلامی تکیه کنید و مطمئن‏‎ ‎‏باشید که پیروزی از آن شماست. فرزندان عزیزتان را در سر کلاسها به صورتی تربیت‏‎ ‎‏نمایید که وقتی فارغ التحصیل می شوند جوانان برومندی تحویل جامعه گردند، که با تمام‏‎ ‎‏وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشتند از ابرقدرتهای شرق و غرب و شرقزدگی و‏‎ ‎‏غربزدگی است. ‏

‏‏     2ـ دبیران و معلمان و به طور کلی استادان، سخت از دانش آموزان مواظبت نمایند تا‏‎ ‎‏گروهکهای چپی روسی و امریکایی و منافقین امریکایی آنان را فریب ندهند. فرزندان‏‎ ‎‏عزیزم خود از یکدیگر به بهترین وجه مراقبت نمایند، و در صورتی که مشاهده کردند که‏‎ ‎‏بعضی از دشمنانشان در لباس دوست و همشاگردی می خواهند آنان را جذب گروه خود‏‎ ‎‏کنند، به مقامات مسئول معرفی نمایند و سعی کنند این کار خود را به صورتی مخفی انجام‏‎ ‎‏دهند. فرزندان عزیزم، شما خوب می دانید که مقدرات جمهوری اسلامی در آینده به‏‎ ‎‏شما سپرده می شود. از خود و دوستان کاملاً مراقبت نمایید تا در ابعاد مختلف، چه بُعد‏‎ ‎‏اعتقادی و چه ابعاد دیگر، صراط مستقیم را بپیمایید، زیرا گرایش به یکی از مکتبهای‏‎ ‎‏انحرافی و نیز وابستگی فکری و عملی به غرب و شرق اگرچه بسیار کوچک، نه تنها‏‎ ‎‏خودتان را نابود می کند، که در صورت سهل انگاری ـ ولو در دراز مدت ـ به دیگران‏‎ ‎‏سرایت خواهد کرد، و همۀ ما در پیشگاه خداوند متعال و نسلهای آینده مسئول خواهیم‏‎ ‎‏بود. باید توجه داشته باشید که نفوذ منافقین و دیگر خرابکاران و افراد منحرف در‏ ‎‏دبیرستانها و دیگر مراکز تعلیم و تربیت موجب تباهی اسلام است و مسئول آن، همۀ‏‎ ‎‏دست اندرکاران امور تربیتی خصوصاً دبیران و معلمان و دانش آموزان حزب اللهی‏‎ ‎‏می باشند.‏

‏‏     همه می دانیم که سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد از توده های مردم‏‎ ‎‏در دست طبقۀ تحصیلکرده است، و هدف بزرگ استعمار نو به دست گرفتن مراکز این‏‎ ‎‏قشر است. کشور ما در دهه های اخیر هر چه صدمه دیده و رنج کشیده است از دست‏‎ ‎‏خائنین این قشر بوده است. وابستگی به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به‏‎ ‎‏اصطلاح روشنفکران که از دانشگاهها برخاسته اند ولی چارچوب فکریشان در مدارس‏‎ ‎‏ابتدایی و متوسطه درست شده است، به فرهنگ، دین و کشورمان صدمه های بیشمار‏‎ ‎‏زده اند؛ چرا که این افراد برای تکمیل وابستگی به شرق و غرب و اخیراً امریکا هر کاری‏‎ ‎‏که توانسته اند به نفع آنان انجام دهند دادند. چون درس خوانده بودند با کوله بار غربزدگی‏‎ ‎‏و شرقزدگی چون دزدانی که با چراغ آیند، برای اربابان و کعبه های آمالشان گزیده تر‏‎ ‎‏کالاها را انتخاب کردند. گرچه ما مسئول آنچه در آن روزگاران بر ملتمان رفته است‏‎ ‎‏نیستیم، لکن امروز رئیس جمهور و دولت و مجلس شورای اسلامی و تمامی متصدیان‏‎ ‎‏امور تربیتی در مقابل خداوند قادر و توده های ملت مستضعف مسئول هستیم. ‏‏کُلُّکُمْ راعٍ وَ‏‎ ‎‏کُلُّکُمْ مَسئول‏‎[1]‎‏ و باید بدانیم که از مسئولیتهای بسیار بزرگ، مسئولیت دینی و ملی است،‏‎ ‎‏مسئولیت در مقابل مستضعفان و مظلومان است، و بالاخره مسئولیت در پیشگاه خالق و‏‎ ‎‏خلق، آن هم در طول تاریخ آینده.‏

‏‏     مسامحه و سهل انگاری در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و‏‎ ‎‏استقلال فرهنگی یک ملت و کشور می باشد و باید از آن احتراز کرد. امروز‏‎ ‎‏دانش آموزان باید سعی کنند تاریخ انقلاب اسلامی مان را و نقش وحدت بین خودشان و‏ دانشگاهیان را با روحانیون بیاموزند؛ زیرا اگر روحانیون، شما را و شما، روحانیون را‏‎ ‎‏بشناسید و با هم تفاهم کنید، مطمئن باشید که جناحهای غربزده و شرقزده از منافقان و‏‎ ‎‏چپگرایان و دیگر خرابکاران و منحرفان بر شما و کشور اسلامی تان طمع نخواهند کرد؛ و‏‎ ‎‏اگر هم طمع کنند، با شکست قطعی مواجه خواهند شد.‏

‏‏     و بدانید که بی انگیزه نبوده است که رژیم سابق از شاعران و نویسندگان و سخنگویان‏‎ ‎‏و شایعه سازان و روزنامه نگاران وابسته برای تفرقه بین این دو گروه استفاده می کردند، که‏‎ ‎‏متأسفانه آنچنان در این امر موفق شدند که این دو قشر دشمن سرسخت یکدیگر شدند،‏‎ ‎‏و رفت و آمد هر گروه در محیط دیگری ممنوع اعلام شده بود، و هیچ یک چشم دیدن‏‎ ‎‏دیگری را نداشت. و این اختلاف را رضا خان و پسرش دامن زدند تا کشور ایران را در‏‎ ‎‏تمامی ابعاد وابسته به قدرتها کردند، و آنچنان مردم را از خود و فرهنگ خود و فرهنگ‏‎ ‎‏غنی اسلام بیگانه کردند که در هر چیز، خود را به بیگانگان محتاج و خویشتن را فاقد همه‏‎ ‎‏ارزشها می دانستند. و این فاجعه موجب گردید تا کشور و اسلام بزرگ را عقب نگه دارند‏‎ ‎‏و به سر این کشور و ملت، آن آمد که همه می دانید که جبران آن محتاج به فعالیت همه‏‎ ‎‏جانبۀ شبانه روزی ملت و دولت و شما می باشد. و امید است تا با هماهنگ شدن همگان و‏‎ ‎‏راهنماییهای متفکران و عالمان متعهد و بیرون راندن یأس و ناامیدی از خود و یافتن‏‎ ‎‏خویشتن خویش و فرهنگ عظیم خود، بزودی به استقلال کامل دست یابیم، و ملت‏‎ ‎‏مظلوم بتواند به مدارج عالیۀ معنوی و مادی خود برسد.‏

‏‏     3ـ مادران و پدران متعهد از رفت و آمدهای فرزندانشان سخت مراقبت نمایند و آنان‏‎ ‎‏را زیر نظر بگیرند تا خدای ناکرده صید منافقان امریکایی و منحرفان روسی نگردند، و‏‎ ‎‏وضع درسی آنان را دنبال کنند، چرا که نقش مادران و پدران در حفظ فرزندانشان در‏‎ ‎‏سنین دبستان و دبیرستان بسیار مهم و ارزشمند است.‏

‏‏     باید توجه داشته باشند که فرزندانشان در سنینی هستند که با یک شعار گمراه کننده‏‎ ‎‏فریب می خورند و خدای ناکرده به راهی قدم می گذارند که جلوگیری از آن از هیچ کس‏‎ ‎‏ساخته نیست. مادران و پدران توجه داشته باشند که آنان از همه کس مؤثرتر برای نجات‏ ‎‏فرزندانشان از گرداب جهل و فساد می باشند. به همین جهت، دلسوزانه و متعهدانه با‏‎ ‎‏اساتید فرزندانشان در تماس باشند و آنان را در این مهم یاری دهند و از آنان یاری گیرند.‏‎ ‎‏امیدوارم این نونهالان، استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی فردای ما را تأمین‏‎ ‎‏کنند، و ما را از شرّ ابرقدرتها نجات دهند و پایه گذاران جهان سوم راستین گردند.‏

‏‏     امید است با تأیید خداوند متعال و اعتماد به قدرت ایمان و عنایت حضرت بقیة الله ـ‏‎ ‎‏روحی لمقدمه الفداء ـ طرق غیبی به روی همه باز و راه سعادت و ترقی روحی و جسمی‏‎ ‎‏بر همگان گشاده گردد. والسلام علی عبادالله الصالحین. ‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏


گفتگو با نمایندگان دولت فرانسه درباره آزادی بیان و فعالیت در فرانسه
‏‏

‏‏زمان: 20 آذر 1357 / 10 محرّم 1399‏

‏‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏‏موضوع: پاسخ به نمایندگان دولت فرانسه دربارۀ آزادی بیان و نحوۀ فعالیت در فرانسه‏

‏‏حضار: نمایندگان دولت فرانسه‏‎[1]‎

‏‏ [‏‏کلود شایه: دولتم مرا برای دیدار شما فرستاده است. دولت متبوعۀ من نهایت احترام را برای شما‏‎ ‎‏قائل است. بی نهایت خوشوقتم که فرصت دیدار شما نصیبم شده است. وزیر و وزارت خارجه، توجه‏‎ ‎‏زیادی به حضور شما در فرانسه دارند. کشور فرانسه پناهگاهی است برای تمامی کسانی که مشکلاتی‏‎ ‎‏دارند... . من سؤالات سیاسی ندارم. مسئولیت من در وزارتخانه ام، مربوط است به امور تمامی‏‎ ‎‏فرانسوی هایی که در خارج هستند، و تمامی خارجیانی که در فرانسه مقیم می باشند و یا از فرانسه عبور‏‎ ‎‏می کنند، یا پناهنده می شوند ‏‏]‏‏...‏‏]‏‏ دلیل حضور من این است که از زمرۀ افراد معدودی هستم که می دانند‏‎ ‎‏وضعیت خارجیها در فرانسه چیست، و معیارها و ضوابط اقامت آنها در فرانسه کدامند. همان طور که‏‎ ‎‏احتمالاً می دانید، رژیم فرانسه دموکراتیک است و مردم می توانند آزادانه ابراز عقیده نمایند. اتباع‏‎ ‎‏خارجی هم وقتی به فرانسه می آیند، می توانند از همان ضوابط تبعیت کنند. دولت فرانسه در مورد‏‎ ‎‏فعالیتهای شما در خاک فرانسه مشکلی دارد، که حداقل آن، بیان مطالب ایراد شده از جانب شماست.‏‎ ‎‏دولت ما با نهایت دقت، بیانات دیروز شما را خوانده است؛ به همین دلیل امروز من اینجا آمده ام. در‏‎ ‎‏بیانات دیروز شما سه مطلب وجود دارد؛ دعوت به اعتصابات، دعوت به فرار سربازان ارتش و...‏‎ ‎‏دعوت به نافرمانی و ایجاد بلوا. اظهارات شما در این مورد از حد آزادی بیان گذشته است. قانون برای‏‎ ‎‏خارجیان ـ هرکس و به هر ترتیبی ـ از هر کجا که آمده باشند... یکی است. هر خارجی مقیم فرانسه‏‎ ‎‏می تواند نظام سیاسی کشور خود را مورد انتقاد قرار دهد و ما آن را می فهمیم... اما برای ما بسیار مشکل‏‎ ‎‏است که دعوت به نافرمانی و ایجاد مشکل و بلوا در کشور را بپذیریم... کسی که از کشوری تبعید شده‏‎ ‎‏است و بر ما وارد می شود، ممکن است دوست ما باشد یا بالعکس، فرق نمی کند؛ در هر موقعی و در هر‏ ‎‏شرایطی قوانین ما برای همه یکسان است. منظور من از دیدار شما این است که ناراحتی و عدم رضایت‏‎ ‎‏دولت فرانسه را نسبت به اعلامیه ای که دیروز صادر کردید، به شما ابلاغ کنم.‏‏]‏

‏‎     ‎‏امام: من از اینکه دولت فرانسه ـ بعد از سختگیری اولیه ـ آزادمان گذاردند، قدردانی‏‎ ‎‏می کنیم. البته از دولت فرانسه هم که آزادی در دین و آزادی بشر را محترم می شمارد. ما‏‎ ‎‏همین توقع را در آزادی بیان داریم و خودمان را آزاد می بینیم.‏

‏‏     اما در مورد سه یا دو مطلبی که گفتید. اول ناراحتیهایتان در مورد فرار سربازان؛ باید‏‎ ‎‏بگویم قضیۀ سربازی، هر وقت این امر قانونی باشد و دولت هم قانونی باشد و مطابق با‏‎ ‎‏آرای ملت، سربازگیری را باید خودش اعلام کند که بیایند خدمت کنند. ایران،‏‎ ‎‏مع الأسف نه مجلس قانونی دارد، نه شاه قانونی و نه دولت قانونی. مع ذلک سربازها را با‏‎ ‎‏سرنیزه به سربازخانه می برند. ما اعتقاد داریم که شاه و دولت، غاصب است و اعتقاد‏‎ ‎‏داریم که سرنوشت ما باید در دست خودمان باشد؛ و اینها با زور سرنیزه حکم می کنند.‏‎ ‎‏ریشۀ اختلاف ما با شما، در همان اظهار عقیده است. سرباز، در یک دولت غاصب سرباز‏‎ ‎‏نیست. در یک دولتی که شاه غاصب است و بر تمامی مصالح ملت قیام کرده است، شاه‏‎ ‎‏یاغی است؛ نه یک دولت غاصب است؛ لذا یک قیام مسلحانه هم شورش نیست؛ بلکه‏‎ ‎‏ضد شورش است... . اگر دولت فرانسه مایل نیست ما حرف حقمان را بزنیم ـ حرف خود‏‎ ‎‏را که همه آزادند حرف حقشان را بزنند، نگوییم ـ ما با ناراحتی به جای دیگر منتقل‏‎ ‎‏می شویم.‏

‏‏[‏‏شایه: ما در مقام قضاوت نیستیم که شاه درست عمل می کند، یا آیت الله ؛ ما نمی خواهیم داخل این‏‎ ‎‏مقوله بشویم.‏‏]‏

‏‎     ‎‏امام: شما هیچ وقت به سفارت خودتان در ایران مراجعه کرده اید که این کشتارهایی‏‎ ‎‏که می شود علتش چیست؟ آنها می کشند، اسیر می کنند، مردم را حبس و تبعید می کنند،‏‎ ‎‏اینجا دولت فرانسه می گوید ما صحبت نکنیم؛ مظالم آنها را نگوییم. آیا این آزادی‏‎ ‎‏است؟ اسمش آزادی است!‏

‏‏[‏‏شایه: ما نمی خواهیم از مطالب ما اینطور استنباط شود که احساسی نسبت به آنچه در ایران می گذرد‏ نداریم؛ اما اینکه گذاشته ایم شما کار کنید، یعنی جانبداری می کنیم. ما فرق قائل هستیم بین انتقاد ـ به هر‏‎ ‎‏شدت و وسعت ـ با بسیج مردم و دعوت به قیام و شورش.‏‏]‏

‏‎     ‎‏امام: به نظر من، دولت فرانسه در این امر در اشتباه است: «مسئله امر به شورش است،‏‎ ‎‏قرار شورش است»، امر به قیام مسلحانۀ ضد شورش است؛ برای فلج کردن شورش است.‏‎ ‎‏دولت فرانسه از شاه جانبداری می کند و این اشتباه است. باید از ملت پشتیبانی کند؛ شاه‏‎ ‎‏رفتنی است، شاه نخواهد ماند. ملت می ماند؛ اصل ملت است. شاه جانی است، و برای‏‎ ‎‏حیثیت فرانسه ضرر دارد که از یک جانی طرفداری کند. فرانسه که آزادیخواه است، در‏‎ ‎‏برابر مظلومان و آزادیخواهان می گوید فریاد نزنید، تا آنها جنایت خود را بکنند؛ این‏‎ ‎‏برخلاف مصالح فرانسه است و فرانسه باید مصالح آتی خود را ببیند.‏

‏‏[‏‏شایه: جسارت است اگر بخواهم در مقام خودم، ایشان را دربارۀ مسائلی که می گویند متقاعد کنم؛ ما در‏‎ ‎‏این معنایی که می گوییم، تنها دربارۀ مصالح مملکت صحبت نمی کنیم؛بلکه قوانین را رعایت می کنیم تا‏‎ ‎‏حداکثر آزادی بیان را تأمین کنیم. ما نفوذ کلام و رهبری شما را می فهمیم و در نظر داریم؛ با توجه به‏‎ ‎‏تمام اینها. در نهایت صداقت مطالب شما را به اطلاع دولت متبوعۀ خود می رسانم.‏‏]‏

‏‎     ‎‏امام: شما می بینید که مردم ایران و تمامی ـ حتی ارتشیها ـ چه احترامی به فرانسویها که‏‎ ‎‏به ایران می روند می گذارند و می دانند که چرا؛ چون من اینجا هستم و داد مظلومیت آنها‏‎ ‎‏را سر می دهم. من میل ندارم که این وضع عوض شود، مسائلی که پیش می آورید خبرش‏‎ ‎‏به ایران برسد، نظرشان را ممکن است عوض کنند و من میل ندارم. من میهمان شما‏‎ ‎‏هستم. دولت فرانسه بهتر است تجدید نظر کند. من مایل هستم دوستی شما با مردم ایران‏‎ ‎‏برقرار باشد.‏

‏‏[‏‏شایه: واقعیت این است که من برای بحث در زمینۀ مسائل سیاسی نیامده ام. مشکل ما مشکل دولت‏‎ ‎‏فرانسه است. از فرصتی که دادید و مرا پذیرفتید، تشکر می کنم. ما برای شما احترام بسیاری قائل هستیم؛‏

‏‏اما در هر حال برای آنکه نقطۀ ابهامی نباشد، باید عرض کنم که ما از قوانین خود عدول نمی کنیم. این‏‎ ‎‏قوانین، مافوق اشخاص است. با نهایت امانت، مطالب شما را هم به نظر مقامات بالاتر می رسانم و‏‎ ‎‏مجدداً تماس می گیرم.‏‏]‏


(1)ـ ملاقات و گفتگوی دوم نمایندگان رسمی دولت فرانسه با امام خمینی.


پیام به ملت ایران درباره راهپیمایی مردم در تاسوعا و عاشورا
تاریخ: ۲۱ آذر ۱۳۵۷/ ۱۱ محرّم ۱۳۹۹
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو
مناسبت: راهپیمایی عظیم مردم تهران و شهرستانها در تاسوعا و عاشورا
موضوع: پیام [به ملت ایران درباره راهپیمایی مردم در تاسوعا و عاشورا]
مخاطب: ملت ایران


امام خمینی (ره)؛ 21 آذر 1357

بسم الله الرحمن الرحیم‌
11 محرّم الحرام 1399
به عموم ملت شجاع و فداکار ایران صمیمانه درود می‌فرستم. شما مردم عظیم الشان با اراده آهنین خود و شعارهای زنده و تعیین‌کننده به جهانیان ثابت کردید که شاه را نمی‌خواهید و باید از قدرت غاصبانه خلع شده؛ و با این رفراندم بزرگ، بی‌پایگاهی او را در بین ملت برای چندمین بار اعلام کردید، و مشت یاوه گویان را که حتی در زمانی که شعارهای عمومی «مرگ بر شاه» سراسر ایران را فراگرفته بود مدعی شدند که اینان معدودی خرابکارند و ملت شاه را می‌خواهد- برای چندمین بار باز کردید؛ و این بار نیز با فریاد «مرگ بر شاه» مشت گره کرده خود را بر دهان آنان کوبیدید. خدای تعالی از شما راضی است و امام امت- عجل الله فرجه- از شما تقدیر می‌فرماید. اسلام از این پشتیبانی شما، که با فداکاری خود و اهدای خون جوانانْ پرچم توحید را به اهتزاز در آوردید، قدردانی می‌کند.
این جانب با چشمی پر امید و دلی فشرده از محبت از هواداری شما ملت عزیز از هدفهای بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است، احساس غرور می‌کنم. شما در راهپیماییهای بزرگ سراسری ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای سید مظلومان و امام فداکاران- علیه الصلاه و السلام- با آن بزرگوار تجدید عهد نمودید.
من همزمان با راهپیمایی بزرگ شما در پیامی به سران دولتها اعلام نمودم که رفراندم‌ این دو روز برای هیچ کس ابهامی باقی نگذاشت که ملت شاه را نمی‌خواهد و عدم رسمیت او را با اکثریت قاطع قریب به اتفاق اعلام کرد؛ و به همین جهت اخطار نمودم که از این پس هر کس از سران دولتها از شاه پشتیبانی کند، از نفت ایران محروم، و قراردادهای ایران با آنان غیر رسمی اعلام می‌شود؛ و مادامی که سران این دولتهای پشتیبان شاه بر سر کارند، قطع نفت و بطلان قراردادها ادامه دارد. و بر ملتهاست که از دولت خود مواخذه کنند، و بر مجلس امریکا است که دولت کارتر را استیضاح نماید.
و نیز برای افسران جوان پیام فرستادم که به صف ملت بپیوندند که ما آنان را از یوغ مستشاران نظامی نجات داده و با آغوش باز پذیرایی می‌نماییم. افسران محترم جوان از مقابله خصمانه با برادران و خواهران خود جداً احتراز کنند و با آنان در صف واحد که خواست اسلام است درآیند. از ملت محترم تقاضا می‌کنم از سربازان و افسرانی که به آنان پیوستند یا می‌پیوندند، به بهترین وجه- با حفظ جهات امنیتی- نگهداری و کمک نمایند.
باید ملت بداند که موضع، سخت حساس است. چه بسا اشخاصی که یا ندانسته و یا خیانتکارانه امر به سکوت و سستی می‌کنند، باید به آنان اعتنا نکنند و اعتراض خود را هر چه بیشتر نسبت به شاه گسترش دهند. و چون وسایل ارتباط جمعی در حال اعتصاب به سر می‌برند، باید به هر وسیله ممکن رابطه بین شهرستانها برقرار نموده و مسائل روز و تظاهرات و اخبار مبارزاتی خود را به یکدیگر برسانند.
این جانب مراتب تشکر خود را صمیمانه به ملت عزیز تقدیم، و نصرت آنان را که نصرت قرآن کریم و اسلام است از خداوند تعالی مسالت می‌نمایم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی‌

امام خمینی (ره)؛ 21 آذر 1357


پیام به ملت ایران (تشکیل شورای انقلاب، دولت بختیار و احتمال کودتا)
تاریخ: ۲۲ دی ۱۳۵۷/ ۱۳ صفر ۱۳۹۹
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو
موضوع: تشکیل شورای انقلاب، دولت بختیار و احتمال کودتای نظامی
مخاطب: ملت مسلمان ایران


امام خمینی (ره)؛ 22 دی 1357

بسم الله الرحمن الرحیم‌
سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران! سلام بر شهدای راه حق!
اکنون که روز پیروزی ملت شجاع نزدیک می‌شود، اکنون که خونهای پاک عزیزان بیگناهی که برای دفاع از حق و حقیقت به دست جلادان خون‌آشام شاه بر زمین ریخته شده است بارور می‌گردد، لازم می‌دانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم:
1- به موجب حق شرعی و بر اساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام «شورای انقلاب اسلامی» مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است؛ از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود. دولت جدید موظف به انجام مراتب زیر است:
الف- تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی.
ب- انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسی جدید؛
ج- انتقال قدرت به منتخبین جدید.
2- دولت کنونی، «۱» که منصوب شاه مخلوع و مجلسینْ غیر قانونی می‌باشد، هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود. همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همان طوری که کارمندان محترم و مبارز بعضی از وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی عمل کرده‌اند باید از اطاعت وزرای غاصب سرپیچی نموده و در صورت امکان آنان را به وزارتخانه‌ها راه ندهند. خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیده شدن بساط نظام سلطنتی نیست، بلکه مبارزه ملت ایران تا استقرار جمهوری اسلامی که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تامین عدالت اجتماعی باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است که آرامش به کشور عزیزمان باز گشت. تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی مورد تایید و پشتیبانی مردم و با شرکت فعالانه همه ملت است که می‌توان خرابیهای عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی را که رژیم فاسد شاه به وجود آورده است جبران نموده و نوسازی مملکت را به نفع طبقات زحمتکش و مستضعف آغاز نمود.
3- احتمال این هست که شاه خائن که در حال رفتن است، دست به یک جنایت بزرگتری بزند و آن یک کودتای نظامی است که کراراً تذکر داده‌ام که این آخرین ضربه اوست و لکن ملت دلیر می‌داند که در ارتش به جز تنی چند سرسپرده و خونخوار، که از قرار مذکور در پستهای مهم مستقر شده‌اند و به من نیز معرفی کرده‌اند، جناحهای شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتی که مخالف با ملیت و مذهب آنان است بزنند. من بر حسْب وظیفه الهی و ملی خود به ارتش ایران هشدار می‌دهم و از صاحب منصبان و درجه داران می‌خواهم که در صورتی که چنین توطئه‌ای در کار باشد شدیداً از آن جلوگیری کنند و راضی نشوند چند نفر خونخوار، ملت شریف ایران را به خاک و خون کشند. این وظیفه الهی شما ارتش محترم است که در صورت‌ فرمانبرداری از خائنان بالفطره، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول و در جوامع بشریت محکوم و مورد نفرین نسلهای آتیه خواهید بود.
بر ملت شجاع ایران است که خود را در مقابل چنین توطئه‌ای به هر وسیله ممکن مجهز کنند، و با اتکا به خدای تعالی از اشخاصی که به جز سودطلبی چیزی در نظر ندارند نهراسند، که مبارزات پر شور ملت ایران نشان داده است که نمی‌هراسند؛ و می‌دانند که اینان هم مثل آن خائنین که فرار را اختیار و با مال ملت در خارجْ زندگی را انتخاب کرده‌اند، استقامت را از دست داده‌اند. ملت ایران موظف است که به درجه داران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمی‌توانند اکثریت ارتش را آلوده کنند؛ حساب این چند نفر ارتشی خونخوارْ معلوم و از حساب ارتش ایران جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش؛ با رفتن شاه خائن خللی بر آن وارد نخواهد شد.
4- ملت شریف باید تا نتیجه نهایی، دست از مبارزات پر شور خود برندارند، که نمی‌دارند. باید به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتی که چماق به دستان و یا مفسدین به آنان حمله کردند، می‌توانند دفاع از خود کنند اگر چه منتهی به قتل آنان شود. از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و نابودی مخالفین ملت شریف را خواهانم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی‌

امام خمینی (ره)؛ 22 دی 1357
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
عناوین برگزیده
آخرین اخبار
پربازدید ها
پربحث ترین عناوین