آیت الله سید حسن خمینی در دیدار با اعضای تحریریه روزنامه اعتماد گفت: بنده اصلا مدافع وضع کنونی نیستم که شما الان مرا بردهاید گوشه رینگ و فکر کردید من مدافع هر آنچه رخ میدهد، هستم. ممکن است اگر من هم شروع کنم، به اندازه شما درد دل داشته باشم. من فقط یک نکته دارم مراقب باشید که میزان انتقاداتتان به یأس نکشد/ فکر نکنید هیچ کار نمیشود کرد. اگر نمیشود پس اصلا نباید حرفی بزنیم. پس ما معترضیم ولی باید تلاش کنیم راه آن را هموار کنیم. البته برای هر نفر به تنهایی هزینه سنگین است، اما اگر متن جامعه خواستار چیزی باشد لاجرم واقع می شود. مگر در موارد متعدد نشده است.
به گزارش آستان، روزنامه اعتماد نوشت: هستی انگار روح دارد. انگار زمین و هرچه در او هست، اگرچه ظاهراً بیجان است و منجمد اما گذر ایام، شبیه به آبی که مسیرش را از دل سنگ میگشاید به آن شکل و رنگ میدهد، آنرا محسوس و ملموس میکند و در کالبد بهظاهر بیجانش، حال و هوای زندگی میدمد. اینچنین است که وقتی به مکانی وارد میشویم که عمری از آن گذشته و تاریخ را زیسته، حتی در و دیوار بیجانش همگی مثل درختی تنومند با تو نفس میکشد و انگار قلبش میتپد. این مکانها زندهاند؛ هویت دارند و خود بخشی از تاریخ هستند.
«جماران» یکی از این اماکن است ؛ از آندسته مکانها که بهلطف فشردگی و انبوه حوادث و خاطرات و رویدادها و روایتهایی که به خود دیده، به موجودی زنده تبدیل شده است. موجودی که ناظر و شاهدی است بر بسیاری حادثه و رویداد کلان سیاسی، موجودی که برخی از مهمترین لحظات تاریخ معاصر سیاسی ایران را همراه با سازندگان و پیشبرندگان این تاریخ پر فراز و نشیب به زیستن نشسته و تبدیل شده به گنجیهای عظیم از اسرار و اقوال سیاست و تاریخ ایرانی.
نیمه اسفندماهی که گذشت و در روزهایی که همراه با تمامی اعضای تحریریه «اعتماد» سخت مشغول تهیه مطالب و ضبط و ربط امور مربوط به ویژهنامه پایان سال بودیم، خبر آمد که پیرو هماهنگیهایی که از روزهای نخست اسفند انجام گرفته بود، قرار است شامگاه یکی از چند آدینه پایانی سال را میهمان «جماران» و «یادگار امام» باشیم. ابتدا بنا بود در قامت خبرنگار روبروی سیدحسن خمینی بنشنیم و از او درباره حال و اوضاع مملکت و البته انتخابات پیشرو بپرسیم. گفتوگویی متعارف و شبیه به آنچه بارها و بارها خواندهاید. در ادامه اما وقتی به جماران رسیدیم، فضا یکسر تغییر کرد و نشستمان شد دورهمی دوستانه و گفتوگوی مطبوعاتی که در ذهن داشتیم، گپوگفتی صمیمانه؛ دیداری که بهخصوص بهلطف مکانی که در آن گردهم آمده بودیم، خاطرهای ماندگار شد برای تمامی 10، 15 نفری که آن شب فراموشناشدنی را در حسینیه جماران، در فضا و اوضاعی که نمیشد نادیدهاش گرفت و البته در حضور یادگار امام.
سیدحسن آقا همانطور که انتظار داشتیم و پیش از این، در چند نوبتی که گذرا حضورشان بودیم، صمیمی و بیآلایش بود. روحانی میانسالی در آستانه ورود به 50سالگی که روحی جوان و پرشور دارد و روحیهای خستگیناپذیر و آنطور که خود میگوید «همیشه امیدوار» و «همواره خوشبین» است.
وقتی از کوچههای باریک و قدیمی جماران گذشتیم و به ساختمان اصلی مسجد رسیدیم و منتظر بودیم تا سیدحسنآقا به جمع حدوداً 10، 15 نفرهای که برخی بهعنوان مدیران و اعضای تحریریه «اعتماد» و برخی بهعنوان دوستان و نزدیکان یادگار امام دور هم جمع شده بودیم، سیدحسنآقا وارد شد و یک به یک با همه آنان که این گعده صمیمی را ساختند، حال و احوال کرد. وقتی یادگار امام، لابهلای گپوگفت دوستانهمان که خیلی زود گل انداخت و نفهمیدیم چطور عقربه بزرگ ساعت صحن مسجد جماران از عدد 8 به 10 رسید و میرفت تا خود را به 11 برساند، به هر بهانه با کسی از جمع خوش و بش میکرد.
جمعمان هم البته جمع متفاوتی بود. بجز ما چند نفر خبرنگار و چند عکاس و تصویربردار که برخی از بچههای خودمان در «اعتماد» و برخی از دوستانمان در مجموعه «جماران» بودند، جواد امام و فیاض زاهد و البته الیاس حضرتی هم هر کدام در زاویهای مقابل سیدحسن آقا نشسته بودند و هر از گاه، نکتهای میگفتند و گوشهای از بحث را پیش میبردند.
شروع که کردیم، یادگار امام رو به الیاس حضرتی از وضع و روز مطبوعات پرسید و چه پرسشی بهتر از این برای آنکه سر درد دل مطبوعاتیجماعت باز شود.
مدیرمسئول روزنامه اعتماد از 1016 نوبتی گفت که برای شکایت های رنگارنگ و دردسرهای حقوقی، به دادگاه رفته و بعد ادامه داد: «این اواخر یک بار به دوستان گفتم من آرزو داشتم، شما مرا دعوت کنید اینجا و از من بپرسید شما که الان 20 سال عمرت را برای کار رسانه گذاشتهای، بگو چگونه میشود مرجعیت رسانه را دوباره به مطبوعات و رسانههای داخلی بازگرداند. آن دوستی که آنجا بود گفت یعنی چه مرجعیت رسانه را برگردانیم به داخل؟ گفتم الان اگر ملت بخواهند ببینند خبر صداوسیما درست است یا غلط، آنرا با خبر بیبیسی، ایراناینترنشنال یا دیگر رسانهها میسنجند. من میخواهم این روند برعکس شود و حتی اگر صداوسیما علاقهای ندارد که محل رجوع ملت باشد، رسانههای دیگر به این مسئله علاقمندند و قادرند مرجعیت رسانهای را به درون کشور برگردانند. البته ابتدا باید روی دو، سه نکته به تفاهم برسیم. شما بگویید این چند مسئله خط قرمز است، ذیل آن بروید با خلاقیت خود، کار مطبوعاتی و رسانهای انجام دهید. آن بنده خدا پرسید در آن صورت فرق شما با بیبیسی چیست؟! گفتم فرقمان که بسیار زیاد است، ما به وطنمان، به کشورمان، به انقلاب و نظام و امام تعصب و باور داریم اما علاوه بر این، اگر هیچ فرقی هم نداشته باشیم، همین که شما با یک تلفن میتوانید از بنده بخواهید توضیح بدهم، تفاوت کمی نیست. حتی لازم نیست احضاریه بفرستید. همین که زنگ بزنید و بگویید آقای حضرتی امروز بیاید اینجا، ما میآییم. بهتر از این چه میخواهید؟! اما متاسفانه دوستان چنین نگاهی به اهالی مطبوعات ندارند و بیش از اندازه و بهطرزی ناموجه نسبت به کار ما حساسیت دارند.
در ادامه یکی از حضار رو به سیدحسن خمینی پرسید که آیا اهل روزنامهخوانی هست که او با خنده گفت: «روی اینترنت». جوابی که باعث شد صحبت بکشد به بحث شیرین فضای مجازی و شبکههای اجتماعی. یادگار امام میگوید اهل فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم هست، البته نه بهطور مفصل اما تا حدی که فرصت داشته باشد، سعی میکند که مسائل را دنبال کند.
بحث داشت به جاهای باریک میکشید که یکی از حضار با اشاره به نقد حضرتی از نگاه بسته به اصحاب رسانه، از سیدحسن آقا پرسید که به نظرش ریشه اصلی مشکل کجاست؟ علت این بیاعتمادی به اصحاب رسانه چیست؟
پاسخ سیدحسن آقا با این جمله شروع شد که «اعتماد و بی اعتمادی نسبی است؛ نه مطلق، هست و نه مطلق، نیست». او ادامه داد: «واقعیتش دوره به دوره متفاوت است. الان نه میشود گفت بهترین دوره است نه میشود گفت بدترین دوره. البته در مجموع محدود کردن ها اثر ندارد؛ مثلا فرض کنید کتابی که تیراژش فقط 500- 600 نسخه است، با سانسور زیادی مواجه می شود، اما نسخه کامل پیدیاف آن به راحتی در اینترنت در دسترس قرار می گیرد! به نظر من این سوال که سانسور و ممیزی درست است یا غلط است؟ دورهاش گذشته است. چون خوب و بد مال وقتی است که شما امکان مقابله داشته باشید؛ ما باید برویم به سمت مدیریت موضوع. البته هر کشوری طبیعتا حوزه امنیت ملی دارد؛ اما حوزه امنیت ملی را خیلی گسترده تعریف میکنیم؛ یعنی هر مطلبی که ذره ای به یک فزد یا نهاد بربخورد میشود امنیت ملی! بعضی وقت ها هم نه، ممکن است امنیت ملی را خیلی محدودتر تعریف کنیم. ولی برای مدیریت بحث امنیت ملی اگر هم یک روزی ممیزی و بستن و سانسور درست بوده و جواب میداده الان به نظر من خیلی بحث لغوی است که بگوییم این کار خوب است یا بد. چون خوب و بد مربوط به زمانی است که کاری اختیاری باشد».
او همچنین گفت: «یکی از راههای مدیریت این فضا اعتماد به کسانی است که وقتی حرف میزنند متهم به جانبداری نباشند؛ ببینید! خانم محرز در بحث کرونا بعضی وقتها حرفی میزند که ممکن است به ذائقه حاکمیت خوب نیاید، اما وقتی چیزی که میگوید مثبت است مورد قبول واقع میشود. وقتی دیگران میشنوند میگویند راست میگوید، چون از آن طرف جاهایی سخنانی از او شنیدند که امکان نقد دارد. جامعه به رسانه ای اعتماد می کند که از نقاط منفی دفاع نمیکند و منتقد است و همه چیز را با دید ملاطفت یا به تعبیری «ماستمالیزاسیون» نگاه نمیکند.»
آنوقت بود که باز یکی دیگر از حضار از یادگار امام درباره نگاه کاربران شبکههای اجتماعی به او پرسید و سیدحسنآقا با تاکید بر اینکه در جریان مواضع مثبت و منفی کاربران هست، گفت: «بالاخره هر کسی یک نظری دارد؛ چه لزومی دارد همه از من یا شما خوششان بیاید یک عدهای خوششان میآید یک عده بدشان میآید.»
در ادامه یکی دیگر از حضار از این گفت که 42 سال پس از پیروزی انقلاب، شاهدیم که برخی شهروندان در فضای مجازی مسائلی را مطرح میکنند که نشان میدهد چندان دل خوشی از اوضاع ندارد. اینکه آرمانهای انقلاب و شعارهای پرطمطراق روزهای نخست انقلاب تا چه میزان محقق شدهاند. اینکه روحانیت که زمانی در قامت پیشگام و راهبر موج اعتراضات مردمی ظاهر شد و انقلاب اسلامی را رقم زد، امروز چه جایگاهی نزد افکار عمومی دارد. اینکه رئیسجمهوری جایی گفته ما ملتی هستیم که صبحها 40 میلیون نفریم، شبها 80 میلیون. اشارهای به زیست دوگانه شهروندان و البته اینکه همین شهروندان از درگاه و تریبون شبکههای اجتماعی بهعنوان مجاری بازتابدهنده نگاه مردم، انتقاد و اعتراض میکنند.
صحبت که خاتمه یافت، سیدحسنآقا نگاهی به جمع کرد و گفت که «بحث بسیار مفصلی مطرح شد؛ این بحثی نیست که الان به جواب آری یا نه برسد. اول باید به این موضوع را به آن توجه کنید. چرا میگویید 42 سال یعنی کل انقلاب یک روند بوده و یک حرکت سینوسی در آن نبوده؟! اگر ما در تاریخ انقلاب خیلی سینوسی حرکت کردیم، دورههایی از نظر اقتصاد و رفاه خوب بوده. اینکه تا بحثی می شود می گویند 42 سال درست نیست، مگر همه از یک طیف بودند که الان باید یک طیف جواب بدهد؟ دوره های متفاوتی بوده، مدیران مختلف آمدند و رفتند و ... اگر میخواهید اصل انقلاب و کارنامه را بگویید و مثلا بگویید هرچه الان می شود نتیجه کارهای قبلی هاست. خب مثلا چرا نمی گویید نتیجه انقلاب مشروطه است؟! مبداء را بگذارید مشروطه؛ آیا مشروطه به این طرف ما خوب بودیم یا بد؟! فکر میکنم این سوال از این جهت یک مشکلی دارد ولو اینکه سوال بسیار رایجی است. روحانیت هم یک طیف نیست. یعنی شما اگر روحانیت را میگویید مثلا فرض کنید روحانیتی داریم که روحانیت نجف یعنی آقای سیستانی هم در آن است. نمیتوانید یک طیف برای آن در نظر بگیرید. من این را قبول ندارم که همه وضع موجود نتیجه قهری یک نکته است؛ البته با شما همدلی میکنیم، چون این سوال، سوالی رایج است. اما حالا این سوال درست است یا غلط است بحث دیگری است. ولی همان هم باز جواب یکپارچهای به این صورت که بگوییم تمام این مسیر به یک جواب میرسد ندارد.»
یادگار امام توضیح داد: «الان نظرسنجی ایسپا درباره انتخاب آقای بایدن و آقای ترامپ را ببینید؛ در حالی که هر کس وارد توییتر میشد خیال میکرد ایرانیها طرفدار انتخاب ترامپاند. ایسپا میگوید که بالغ بر 63 درصد طرفدار انتخاب بایدن هستند. پس شبکههای مجازی قسمتی از جامعه را نمایندگی میکنند و از آن طرف فکر نکنید اگر کسی بگوید همه طرفدار روحانیت هستند، یعنی «همه مردم». اگر بگویید مردم مخالفند یعنی همه مردم. میتوانید درصدی بگذارید، آماری بگذارید که چقدر آمده پایین.»