کوشش همگانی برای ساختن ایرانی آباد و جبران خرابی ها و خسارت هایی که رژیم شاه به کشور وارد ساخته بود یکی از موضوعات و مباحثی است که همواره مد نظر حضرت امام خمینی(س) بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آستان،امام راحل در دوم آبان 1358 در جمع کارکنان شهرداری قائم شهر و خطاب به عباس شمس این موضوع را مطرح و تاکید بر سازندگی داشتند.
متن پیام امام راحل به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
میراث رژیم شاه
همان طور که تذکر دادید، ملت ایران وارث یک مملکتی [است] که پنجاه و چند سال در زیر فشار و صدماتی از داخل و خارج بوده است؛ و یک مملکت خرابه تحویل دادند و رفتند. هم خزانههای اینجا را خالی کردند؛ و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد کشاندند؛ و هم به اسم «تمدن بزرگ» خرابکاری کردند. و الآن که آنها رفتند، یک کشور به هم ریخته در هر جهت و خرابه، نه اقتصاد سالم دارد، و نه جهات دیگرش سالم است. مردم در فقر و فاقه فرو رفتهاند، و همه این فقر و فاقهها و نابسامانیها ارثی است که به شماها رسیده است. و هیچیک از این خرابیها از نهضت نیست؛ از آنهاست، حتی در وقتی هم که نهضت شد و انقلاب شد، خرابیها را نسبت به مردم، آنها کردند.
کارشکنی و مردم فریبیِ ضد انقلاب
یک مملکت به ظلم کشیده دو هزار و پانصد ساله و به خراب کشیده و ظلم کشیده پنجاه سال، که ما شاهد آن بودیم، نمیشود با یک ماه، دو ماه، یک سال، دو سال، تعمیرش کرد، لکن مردم ایران مثل یک سی و پنج میلیون جمعیت محبوس که در حبس را باز کردند و ریختند بیرون، از آن حبس که بیرون آمدند، ناراحتی های ایام حبس را هم در بیرون دارند. الآن ناراحتی هایی که این ناراحتی ها هم همان ارث رژیم سابق است؛ یعنی اشخاصی که پنجاه سال تحت فشار بودند، اختناق بوده است، الآن یکدفعه خودشان را آزاد میبینند، ناراحت بودند، حالا خودشان را میبینند آزادند، حالا که آزادند، فکر این معنا را نمیکنند که از این حبس که بیرون آمدند، خودش یک نعمت بسیار بزرگی بود که محتاج به تشکر است از خدای تبارک و تعالی که ما را از یک همچو قید و بندی، از همچو زجری، خلاص کرده.
لکن به جای اینکه تشکر کنند، به جای اینکه همراهی کنند، همه دست به هم بدهند برای تعمیر این خرابه، مع الأسف یک دستهای کارشکنی میکنند، یک دستهای باور. دستجاتی از منحرفین، از اشخاصی که آنها هم بازمانده و باقیمانده رژیم سابقاند و طرفداران او، و میخواهند نگذارند این مملکت سر و سامان پیدا بکند، بین مردمی که از حبس بیرون آمدند میافتند، و مردم هم عُقدههای حبس را دارند، عقدههای پنجاه و چند ساله در آنها هست، میافتند بین آنها و آن عقدههایی که مردم از رژیم سابق برایشان باقی مانده است اینها به حساب دولت حالا و رژیم حالا و نهضت میآورند. و مع الأسف بسیاری از جوانهای پاک ما باورشان میآید، آنها هم کمک به آنها میکنند!
شورای شهر
ملت ما باید بدانند که یک نعمتی خدای تبارک و تعالی به او اعطا کرد که همه دنیا الآن نظر دارند و با اعجاب به او نگاه میکنند. خدای تبارک و تعالی یک نظر عنایتی به این ملت فرمود که این سد بزرگ شیطانی - که همه قدرتها با او موافق بودند - شکسته شد و شکستند، و ملت ما با قدرت ایمان این سد را شکستند. و کسانی که آنها را غارت میکردند و همه اموالشان را به غارت میبردند و خرابی میکردند، و بدتر از آن نیروهای انسانی را نمیگذاشتند رشد بکنند، اینها رفتند.
حالا ملت فکر نمیکند که دزدها رفتند و چپاولگرها بیرون رفتند، لکن یک تتمهای که برای اینکه ..... و همه قشرهای ملت این است که شما را، این شوراهای شهر را [راه بیندازند] خوب، یک رأیی دادند. البته رأی کم دادند؛ لکن الآن شوراهای شهر در بسیاری از جاها مستقر است. مردم گمان نکنند شوراهای شهر میتواند کار را انجام دهد. شورای شهر هفت نفر، ده نفر، از خود همین مردماند، با نداشتن وسائل درست. این بسته به این است که مردم با این شوراها و با این اشخاص که میخواهند خدمت کنند به شهرشان کمک کنند. تا کمک ملت نباشد کاری انجام نمیگیرد. نمیشود که ملت کنار بنشیند و بگوید دولت همه کارها را بکند. یک همچو خرابه بزرگی را دولت به این زودیها، اگر قدرت ملت نباشد، نمیتواند، شاید تا آخر هم نتواند، که این خرابهها را آباد کند.
کوشش همه طبقات ملت برای آبادانی کشور
الآن یک چیزی است که مال خودتان است، مثل اینکه هر کسی موظف است به حسب وجدان خودش که عائله خودش را خدمت به او بکند و اداره بکند، الآن به حسب وجدان، ما همه موظفیم که یک مملکتی که از حلقوم دیگران بیرون آوردیم و مال خودمان شده، خودمان خدمت به آن بکنیم. نرویم کنار بنشینیم بگوییم که شما از چنگال دیگران بیرون آوردید، خودتان درستش بکنید! نمیشود. این یک همچو چیزی است، شماها بیرون آوردید؛ ملت بیرون آورده. همین ملتی که یک همچو نهضتی کرد و یک همچو پیروزی برایش حاصل شد، باید این مملکت را خود ملت اداره بکند. هرکس به هر اندازهای که میتواند. البته یک قشر نمیتواند؛ دو قشر نمیتواند، روحانیت نمی تواند؛ دولت نمیتواند؛ عرض میکنم که کارگر تنها نمیتواند؛ صنعتگر تنها نمی تواند؛ لکن هر کدام یک گوشه کار را باید بگیرند. هرکس در هر کاری که مشغول است آن کار را خوب انجام بدهد.
منبع:صحیفه امام جلد ده ص 331